
عاشقی ❤️ P1

سلام بلاخره گذاشتم
از زبون عارفه:,
سلام دفعه ی پیش خوب خودمو معرفی نکردم

این منم
۲۳سالمه
به زور مامانو پیچوندم تا به پارتی برسم
دم در پارتی که بودم دور و برم و دیدم تا آشنایی از من اینجا نباشه زنگ درو زدم بعد از چند لحظه یه زن درو باز کرد
زن.سلام بفرمایید
من.سلام من دوست بیتا هستم
زن . آها بفرمایید
من . ممنون
رفتم تو حیاط یه حیاط بزرگ بود از حیاط گذشتم که به خونه رسیدم خونه شلوغ بود اما اونجوری که با بیتا توافق کرده بود نه خبری از موا بود نه مشروب
....
تمام
امروز یه کاری دارم ولی دفعه بعد بیشتر میزارم
لایک و کامنت فراموش نشه